- رویین دز (دِ)
یا رویین دژ. نام قلعه ای. (ناظم الاطباء). قلعه ای است از ولایت توران، گویند ارجاسب والی آنجا دختران گشتاسب را گرفته در آن قلعه محبوس داشت و اسفندیار از راه هفتخوان رفت آن قلعه را گرفت و ارجاسب را کشت و خواهران خود را خلاص کرد. (برهان) (آنندراج) (غیاث اللغات) (فرهنگ جهانگیری). نام قلعه ای است که ارجاسب والی آنجا بوده است:
بدو گفت رویین دز اکنون کجاست
که آن مرز از مرز ایران جداست.
فردوسی.
شمیران و رویین دز و رادکوه
کلات از دگر دست و دیگر گروه.
فردوسی.
دزد گنج از حصار او عاجز
کآهنین قلعه بد چو رویین دز.
نظامی.
ز رویین دز و درع اسفندیار
بر اورنگ زرین منم یادگار.
نظامی.
رجوع به تاریخ مغول ص 126 و مجمل التواریخ و القصص ص 52 و مزدیسنا و ادب پارسی ص 365 و یشتها فهرست ج 2 و فارسنامه ابن بلخی ص 52 شود، در هفت اقلیم آمده که بدین نام قلعۀ محکمی بوده در سه فرسخی مراغه در فضای ارضی و آب چشمه و آبادی داشته. مؤلف گوید: در چمن دوفرسخی مراغه قلعۀ کهنه ای دیده شد که آثار آبادی آن قدری ظاهر است و سرسنگ آن قلعه، خطی بمانند خطوط قدیم پارسیان که بر میخ تشبیه می نمایند بوده و معلوم می شود که پیش از هزارسال بنای آن شده. (از انجمن آرا) (از آنندراج) :
میخ زرین و مرکز زمی است
نام رویین دزش ز محکمی است.
نظامی.
در ادا کردن زر جائز
وامدار من است رویین دز.
نظامی
بدو گفت رویین دز اکنون کجاست
که آن مرز از مرز ایران جداست.
فردوسی.
شمیران و رویین دز و رادکوه
کلات از دگر دست و دیگر گروه.
فردوسی.
دزد گنج از حصار او عاجز
کآهنین قلعه بد چو رویین دز.
نظامی.
ز رویین دز و درع اسفندیار
بر اورنگ زرین منم یادگار.
نظامی.
رجوع به تاریخ مغول ص 126 و مجمل التواریخ و القصص ص 52 و مزدیسنا و ادب پارسی ص 365 و یشتها فهرست ج 2 و فارسنامه ابن بلخی ص 52 شود، در هفت اقلیم آمده که بدین نام قلعۀ محکمی بوده در سه فرسخی مراغه در فضای ارضی و آب چشمه و آبادی داشته. مؤلف گوید: در چمن دوفرسخی مراغه قلعۀ کهنه ای دیده شد که آثار آبادی آن قدری ظاهر است و سرسنگ آن قلعه، خطی بمانند خطوط قدیم پارسیان که بر میخ تشبیه می نمایند بوده و معلوم می شود که پیش از هزارسال بنای آن شده. (از انجمن آرا) (از آنندراج) :
میخ زرین و مرکز زمی است
نام رویین دزش ز محکمی است.
نظامی.
در ادا کردن زر جائز
وامدار من است رویین دز.
نظامی
